This big dude attempts to jump over a pipe bollard and gets his shorts stuck on the top of the pipe.
source
Beside My Bed
Monday, November 22, 2010
Sunday, November 21, 2010
10 craziest haircuts in sports
Ron Artest, Los Angeles Lakers guard-forward. Another player who has dyed his hair blond. It is a mystery why he didn’t shave it all off when he saw the outcome.
Scot Pollard, retired NBA player. The man with the most bizarre haircuts during his whole NBA career. Here with a tiny blond (or orange) Mohawk.
Andre Agassi, retired tennis player, former World no. 1. He definitely showed what the mullet haircut is all about.
Chris Andersen, Denver Nuggets forward. Looking like he had a hedgehog on his head, Andersen really got back the 90′s hair look with all the crazy spikes.
Dennis Rodman, retired NBA legend. Dude had so many hair styles and hair colors that one picture is not enough.
Abel Xavier, former professional football player. He definitely knows what blond and big means. There is no need to say anything else.
Ronaldo, a famous Brazilian soccer player, awarded best soccer player of the world, plays currently for Corinthians. If you want some bangs, you don’t need to shave off the rest of your hair. Apparently Ronaldo didn’t know that.
Taribo West, former professional soccer player. He was known for his unusual and colorful haircuts. So colorful they look like candy.
Tim Tebow, Denver Broncos third-string quarterback. It looks like his top hair has simply burned away.
Tiger Woods, professional golfer. What is the deal with blond patches randomly spread over his head? He fortunately dyed it back after a while.
Friday, November 19, 2010
Sunday, November 14, 2010
هاشمی : بدترین شرایط کشور روزی است که مردم بایستند تا ببینند فردا چه می شود؟ / بالاترین خدمت به دشمن ایجاد بلاتکلیفی در کشور است
با شعار نمی شود همیشه جامعه را اداره کردپس این توصیه را بپذیرید و اطمینان داشته باشید که امام گفته است و ما هم روی حرف امام می ایستیم که سال، سال قانون است
برخی کبریت کشیدن زیراقتصاد کشور رابا انقلابی گری اشتباه گرفته اند!
باید با حساب و کتاب دقیق، حرکات دوست و دشمن را از هم جدا کرد تا مسأله دشمنان دانا و دوستان نادان هم مشخص شود!
ما هم باید دوستان را کنترل کنیم و هم جلوی توطئه های دشمن را بگیریم این که میگویم دوستان، منظورم آنهایی است که در لباس دوست کار دشمن را می کنند!
خودسری ها و تجاوز از مرز قانون،سبب ایجاد بی اعتمادی مردم و فلج ماندن نیروهای سازنده در اقتصاد کشور میشود
ما امروز نیاز نداریم کشورمان را به صورت انقلابی اداره کنیم دوران، دوران نظم و قانون است
سیاست کشور ما این نیست که با بی قانونی و با شعار، با مردم برخورد بکنیم
برخی کبریت کشیدن زیراقتصاد کشور رابا انقلابی گری اشتباه گرفته اند!
باید با حساب و کتاب دقیق، حرکات دوست و دشمن را از هم جدا کرد تا مسأله دشمنان دانا و دوستان نادان هم مشخص شود!
ما هم باید دوستان را کنترل کنیم و هم جلوی توطئه های دشمن را بگیریم این که میگویم دوستان، منظورم آنهایی است که در لباس دوست کار دشمن را می کنند!
خودسری ها و تجاوز از مرز قانون،سبب ایجاد بی اعتمادی مردم و فلج ماندن نیروهای سازنده در اقتصاد کشور میشود
ما امروز نیاز نداریم کشورمان را به صورت انقلابی اداره کنیم دوران، دوران نظم و قانون است
سیاست کشور ما این نیست که با بی قانونی و با شعار، با مردم برخورد بکنیم
با شعار نمی شود کاری از پیش بردباید با حساب و کتاب دقیق، حرکات دوست و دشمن را از هم جدا کرد تا مسأله دشمنان دانا و دوستان نادان هم مشخص شود. پس چیزی که ما تعقیب می کنیم ایجاد حالت اعتماد در مملکت است. دراینجا باید هر کسی مطمئن باشد. کاسب، متخصص در جای خودشان اعتماد داشته باشند. حتی کسانی که پول دارند و میخواهند به کار بگیرند، مطمئن باشند. مستضعف به آینده خودش و آنها که داعیه سیاسی دارد در مملکت خودشان راحت باشند. خلاصه حدود و حقوق همه معین شود و تا به این نقطه نرسیم، نمیتوانیم یک کشور جا افتاده داشته باشیم. این را بدانید. برای اینمقصود، ما هم باید دوستان را کنترل کنیم و هم جلوی توطئه های دشمنان را بگیریم. این که میگویم دوستان، منظورم آنهایی است که در لباس دوست کار دشمن را می کنند!
"ما این دوره بسیار سخت را تقریباً پشت سر گذاشته ایم و به مرحله ای رسیده ایم که احساس می کنیم میتوانیم ادعا بکنیم حالا دیگر در این کشورحکومت قانون و ثبات و اعتماد وجود دارد. البته در این میان دو مشکل وجود دارد. اول، مشکل دوستان نادان است و دوّم، دشمنان حیله باز و دانا.دشمنان حیلهگر و دانا دائم دست به کار توطئهاند تا اعتماد و ثباتی در این کشور برقرار نباشد. شایعه راه میاندازند، جنگ و ناامنی درست می کنند و در حالتبلیغ و هوچیگری از هیچ کار فروگذار نمیکنند. اینها مسبب کمبودها هستند.به اشکال مختلف سعی بر این دارند که پولهای مردم در جریان اقتصاد و تولید و رفع مشکلات هدایت نشود. طوری زیرکانه عمل میکنند تا نیروهای متخصص دل به کار ندهند و نسبت بهنظام بدبین باشند. دوستان خود ما هم علی رغم حسن نیت، خامی میکنند و راه را برای آنان باز میگذارند. ما همه را دوست نمیدانیم؛ هستند در نهادها و اداره ها و مؤسسهها و کارخانهها که در ظاهر به شکل دوست حضور یافتهاند، اما در حقیقت دشمن هستند. کاری میکنند تا مردم ناراضی باشند و احیاناً نهادی را هم در این میانه بدنام کنند.یعنی همان چیزی که دشمن میخواهد. من میخواهم امروز این بحث رإ بازکنم و نتیجه بگیرم. مرحله جدیدی که جمهوری اسلامی در آن پا گذاشته یک بینش صحیح و شعور و آگاهی بالا احتیاج دارد.
با شعار نمی شود کاری از پیش برد. باید با حساب و کتاب دقیق، حرکات دوست و دشمن را از هم جدا کرد تا مسأله دشمنان دانا و دوستان نادان هم مشخص شود.
پس چیزی که ما تعقیب می کنیم ایجاد حالت اعتماد در مملکت است. دراینجا باید هر کسی مطمئن باشد. کاسب، متخصص در جای خودشان اعتماد داشته باشند. حتی کسانی که پول دارند و میخواهند به کار بگیرند، مطمئن باشند. مستضعف به آینده خودش و آنها که داعیه سیاسی دارد در مملکت خودشان راحت باشند. خلاصه حدود و حقوق همه معین شود و تا به این نقطه نرسیم، نمیتوانیم یک کشور جا افتاده داشته باشیم. این را بدانید. برای این مقصود، ما هم باید دوستان را کنترل کنیم و هم جلوی توطئههای دشمنان را بگیریم. این که میگویم دوستان، منظورم آنهایی است که در لباس دوست کار دشمن را میکنند.
به جای این که فعالیت کنند، کارها متوقف می شود. یعنی به جای این که زمین را آباد کنند، کارخانه ها را راه بیندازند و ماشینها را درست کنند، مردم دست روی دست میگذارند و می نشینند و میگویند: "صبر کنیم تا ببینیم فردا چه میشود؟"خوبهاشان این کار را میکنند. آنهایی که قدری بد هستند، ضربه های دیگری هم برای جبران این کار میزنند. پولها را بهقیمت نازل، تبدیل به دلار و مارک میکنند و به خارج میفرستند. بهکویت میروند و دینار آنجا را به صد تومان میخرند. با این همه زحمت پول را چهاربرابر کوچک میکنند تا از این مملکت خارج بشود. چرا که میبینند اینجا امن نیست. آنها که با یک شعار دردادگاه انقلاب، رئیس یا قاضی را تحت تأثیر قرار میدهند تا فلان سرمایهدار را بگیرند، ضربه میزنند. گرفتن یک سرمایه دار کار آسانی است، ولی او کسی است که دارد کار و تولید می کند، شما این را بگیرید، مثل این است که به اقتصاد این کشور کبریت کشیدهاید.
این خودسریها و تجاوز از مرز قانون، چه به دست دوست و چه به دست دشمنان دوست نما، سبب ایجاد بی اعتمادی مردم و فلج ماندن نیروهای سازنده در اقتصاد کشور میشود. ما باید یک حد و حسابی را در این گونه امور رعایت کنیم. از طرف دیگر میخواهم بگویم تجاوزکاران اقتصادی، آنهایی که به خیال خودشان با درآمدهای شخصی خودشان از راه قانون شکنی و احتکاردست به تشدید جو بیاعتمادی میزنند باید شناخته و کشف شوند. اینها اگر دشمن باشند که حسابشان معلوم است؛ امّا اگر فقط به دلیل سودجویی و منافع شخصی اقدام کرده باشند، احمق هستند. چون بهزودی شناخته می شوند ومردم نسبت به این تیپ افراد بیاعتماد می شوند. جامعه به اینها فشار میآورد.فردا میگویند: " زود باشید و اینطور آدمهایی که با اموال و امکاناتشان دارند حرکت مخرب میکنند از جامعه دورشان کنید با این وضع اجرایی نمیشود بههیچ کس اعتماد کرد. این رسم دوستی نیست والبته آنطور که در چند مورد کشف شده، عاملین این باب نابسامانیها دشمنان ما هستند. یکی از کارهایی که منافقین در آن دخالت دارند همین است. امروز ازهمهجا مأیوس شدهاند و دیگر در شهر نمیتوانند دست بهخرابکاری بزنند،آمدهاند و در ارگانها با این که بهطور رسمی حضوری ندارند، معذالک بهطورحیلهگرانه و مخفیانه دست بهعمل زدهاند. شلوغی و بیاعتمادی راه میاندازند.این روش را از قبل هم داشتهاند، امّا چون حالا دیگر راهی برایشان نمانده در آنقالب ها رفتهاند و کار میکنند.
نتیجه ای که میخواهم از این خطبه بگیرم، این است که ما امروز نیاز نداریم کشورمان را به صورت انقلابی اداره کنیم. دوران، دوران نظم و قانون است.وضعیت کشور را باید تثبیت کرد تا اعتماد مردم جلب بشود. باید این مردم بفهمند و سطح فکرشان بالا بیاید. مطمئن بشوند حقوقشان را قانون میگیرد،تا نخواهند با بی قانونی بگیرند. آنهایی که اموال نامشروع دارند، مطمئن باشند اخذ خواهد شد و هیچوقت به اموال حلال آنها کاری نداریم. همه تلاش دشمن این است که نگذارد ما وارد این مرحله بشویم. یک کلمه در جایی گفته میشود و در بین مردم هیاهو راه میاندازد. مثلاً پولها را می خواهند در بانک مصادره کنند. یک چنین شایعهای کافی است که هرکس پولی دارد، بیرون بکشد. پول بانکها که نامحدود نیست. در چاپ اسکناس حساب شده عمل میشود.به مقدار اعتبار هر کشور، همان مقدار اسکناس چاپ میکنند. این اسکناسها اگر در گردش بیاید طبق همان سرمایه در گردش، درست میشود؛ امّا اگر در خانه یا در قلکها بماند، شما حسابش را بکنید که چه وضعی پیش می آید! هر یک نفراگر بخواهد صد تومان در خانه بگذارد، همین مقدار کم، شما در میان نوزده میلیون نفر حساب کنید و ببینید چه مبلغ عظیمی از جریان اقتصادی دور میماند و تا چه اندازه صدمه میزند! تمام پولها از بانک بیرون آمده و هیچ چیز در بانک نمیماند. پس همه کارها میخوابد. این مسأله را کوچک نشمارید و برگردید بهحسابتان نگاه کنید. پولهایی که بی جهت در خانه، درقلک یا در مغازه جمع کردهاید، بریزید در بانکها و حاصل این کار سازنده راببینید. البته دشمنان حساب دیگری میکنند. دشمنان، سرمایه دارهای مخالف،اگر رقم های عمده را بردارند، در گاو صندوق ها میگذارند. تعداد آنها محدود است و نمیتوانند ضربه بزنند. امّا ضربه را خُرده پولها میتوانند بزنند. شمااگر تصمیم بگیرید که هر چه پول دارید در بانک بگذارید و فقط به اندازه نیاز روزانه دستتان باشد، چرخ بزرگی را بهحرکت درآوردهاید. حتی پس اندازهای بچه ها اگر در بانک بماند، ممکن است بهحساب نیاید، امّا به سهم خودش کارساز است. چون بانک مال مسلمانهاست و مثل قدیم نیست که شما با آن قطع رابطه بکنید. این یک قدم عظیمی در رواج اقتصاد کشور است و دشمن ازاین طریق نمیتواند ضربه بزند. آن شایعهها دیگر مؤثر نیست، فقط یک عده معدودی تحت تأثیر قرار میگیرند.
در نهایت من این اطمینان را امروز از تریبون نماز جمعه می دهم و به عنوان رئیس مجلس و یک مسلمان که سیاست کشور را می داند میگویم، سیاست کشور ما این نیست که با بی قانونی و با شعار، با مردم برخورد بکنیم. هر جا که دیدید یک ارگانی، چه انقلابی و چه غیرانقلابی، چه اداری و چه غیر اداری،میخواهد برخورد غیرقانونی بکند، این دوست نیست، دشمن است. یا دوست نادان است که کار دشمن را میکند. بدون این اعتماد و بدون حکومت قانون یا اطمینان مردم نمی توان کشور را اداره کرد. با مردم باید برطبق قانون رفتار شود. حالا ممکن است قانون اشتباه باشد، این مهم نیست. قانونی که اشتباه شد، در عمل تجربه می کنند و قانون را اصلاح میکنند. اگر مردم مطمئن نباشند که برطبق قانون با آنها رفتار میشود، مردد میشوند. بهدادگاه میروند،نمی دانند چه حکمی صادر می شود، شهرداری احضارشان کرده نمی دانند چهحکمی در کار است، زمین دارند، میگویند نمیگذارند رویش کار بکنیم، کسی در دکانش برود، نگذارند کار بکند، دم گمرک میرود نمی داند چه کار بکند،...اگر این طور باشد، سنگ روی سنگ بند نمیشود و جامعه نمیتواند بهراه خودش برود. با شعار هم که نمیشود همیشه جامعه را اداره کرد. پس این توصیه را بپذیرید و اطمینان داشته باشید که امام گفته است و ما هم روی حرف امام می ایستیم که سال، سال قانون است. و سال آینده محکم تر ازامسال، سال قانون است و همیشه چنین خواهد شد."
"ما این دوره بسیار سخت را تقریباً پشت سر گذاشته ایم و به مرحله ای رسیده ایم که احساس می کنیم میتوانیم ادعا بکنیم حالا دیگر در این کشورحکومت قانون و ثبات و اعتماد وجود دارد. البته در این میان دو مشکل وجود دارد. اول، مشکل دوستان نادان است و دوّم، دشمنان حیله باز و دانا.دشمنان حیلهگر و دانا دائم دست به کار توطئهاند تا اعتماد و ثباتی در این کشور برقرار نباشد. شایعه راه میاندازند، جنگ و ناامنی درست می کنند و در حالتبلیغ و هوچیگری از هیچ کار فروگذار نمیکنند. اینها مسبب کمبودها هستند.به اشکال مختلف سعی بر این دارند که پولهای مردم در جریان اقتصاد و تولید و رفع مشکلات هدایت نشود. طوری زیرکانه عمل میکنند تا نیروهای متخصص دل به کار ندهند و نسبت بهنظام بدبین باشند. دوستان خود ما هم علی رغم حسن نیت، خامی میکنند و راه را برای آنان باز میگذارند. ما همه را دوست نمیدانیم؛ هستند در نهادها و اداره ها و مؤسسهها و کارخانهها که در ظاهر به شکل دوست حضور یافتهاند، اما در حقیقت دشمن هستند. کاری میکنند تا مردم ناراضی باشند و احیاناً نهادی را هم در این میانه بدنام کنند.یعنی همان چیزی که دشمن میخواهد. من میخواهم امروز این بحث رإ بازکنم و نتیجه بگیرم. مرحله جدیدی که جمهوری اسلامی در آن پا گذاشته یک بینش صحیح و شعور و آگاهی بالا احتیاج دارد.
با شعار نمی شود کاری از پیش برد. باید با حساب و کتاب دقیق، حرکات دوست و دشمن را از هم جدا کرد تا مسأله دشمنان دانا و دوستان نادان هم مشخص شود.
پس چیزی که ما تعقیب می کنیم ایجاد حالت اعتماد در مملکت است. دراینجا باید هر کسی مطمئن باشد. کاسب، متخصص در جای خودشان اعتماد داشته باشند. حتی کسانی که پول دارند و میخواهند به کار بگیرند، مطمئن باشند. مستضعف به آینده خودش و آنها که داعیه سیاسی دارد در مملکت خودشان راحت باشند. خلاصه حدود و حقوق همه معین شود و تا به این نقطه نرسیم، نمیتوانیم یک کشور جا افتاده داشته باشیم. این را بدانید. برای این مقصود، ما هم باید دوستان را کنترل کنیم و هم جلوی توطئههای دشمنان را بگیریم. این که میگویم دوستان، منظورم آنهایی است که در لباس دوست کار دشمن را میکنند.
به جای این که فعالیت کنند، کارها متوقف می شود. یعنی به جای این که زمین را آباد کنند، کارخانه ها را راه بیندازند و ماشینها را درست کنند، مردم دست روی دست میگذارند و می نشینند و میگویند: "صبر کنیم تا ببینیم فردا چه میشود؟"خوبهاشان این کار را میکنند. آنهایی که قدری بد هستند، ضربه های دیگری هم برای جبران این کار میزنند. پولها را بهقیمت نازل، تبدیل به دلار و مارک میکنند و به خارج میفرستند. بهکویت میروند و دینار آنجا را به صد تومان میخرند. با این همه زحمت پول را چهاربرابر کوچک میکنند تا از این مملکت خارج بشود. چرا که میبینند اینجا امن نیست. آنها که با یک شعار دردادگاه انقلاب، رئیس یا قاضی را تحت تأثیر قرار میدهند تا فلان سرمایهدار را بگیرند، ضربه میزنند. گرفتن یک سرمایه دار کار آسانی است، ولی او کسی است که دارد کار و تولید می کند، شما این را بگیرید، مثل این است که به اقتصاد این کشور کبریت کشیدهاید.
این خودسریها و تجاوز از مرز قانون، چه به دست دوست و چه به دست دشمنان دوست نما، سبب ایجاد بی اعتمادی مردم و فلج ماندن نیروهای سازنده در اقتصاد کشور میشود. ما باید یک حد و حسابی را در این گونه امور رعایت کنیم. از طرف دیگر میخواهم بگویم تجاوزکاران اقتصادی، آنهایی که به خیال خودشان با درآمدهای شخصی خودشان از راه قانون شکنی و احتکاردست به تشدید جو بیاعتمادی میزنند باید شناخته و کشف شوند. اینها اگر دشمن باشند که حسابشان معلوم است؛ امّا اگر فقط به دلیل سودجویی و منافع شخصی اقدام کرده باشند، احمق هستند. چون بهزودی شناخته می شوند ومردم نسبت به این تیپ افراد بیاعتماد می شوند. جامعه به اینها فشار میآورد.فردا میگویند: " زود باشید و اینطور آدمهایی که با اموال و امکاناتشان دارند حرکت مخرب میکنند از جامعه دورشان کنید با این وضع اجرایی نمیشود بههیچ کس اعتماد کرد. این رسم دوستی نیست والبته آنطور که در چند مورد کشف شده، عاملین این باب نابسامانیها دشمنان ما هستند. یکی از کارهایی که منافقین در آن دخالت دارند همین است. امروز ازهمهجا مأیوس شدهاند و دیگر در شهر نمیتوانند دست بهخرابکاری بزنند،آمدهاند و در ارگانها با این که بهطور رسمی حضوری ندارند، معذالک بهطورحیلهگرانه و مخفیانه دست بهعمل زدهاند. شلوغی و بیاعتمادی راه میاندازند.این روش را از قبل هم داشتهاند، امّا چون حالا دیگر راهی برایشان نمانده در آنقالب ها رفتهاند و کار میکنند.
نتیجه ای که میخواهم از این خطبه بگیرم، این است که ما امروز نیاز نداریم کشورمان را به صورت انقلابی اداره کنیم. دوران، دوران نظم و قانون است.وضعیت کشور را باید تثبیت کرد تا اعتماد مردم جلب بشود. باید این مردم بفهمند و سطح فکرشان بالا بیاید. مطمئن بشوند حقوقشان را قانون میگیرد،تا نخواهند با بی قانونی بگیرند. آنهایی که اموال نامشروع دارند، مطمئن باشند اخذ خواهد شد و هیچوقت به اموال حلال آنها کاری نداریم. همه تلاش دشمن این است که نگذارد ما وارد این مرحله بشویم. یک کلمه در جایی گفته میشود و در بین مردم هیاهو راه میاندازد. مثلاً پولها را می خواهند در بانک مصادره کنند. یک چنین شایعهای کافی است که هرکس پولی دارد، بیرون بکشد. پول بانکها که نامحدود نیست. در چاپ اسکناس حساب شده عمل میشود.به مقدار اعتبار هر کشور، همان مقدار اسکناس چاپ میکنند. این اسکناسها اگر در گردش بیاید طبق همان سرمایه در گردش، درست میشود؛ امّا اگر در خانه یا در قلکها بماند، شما حسابش را بکنید که چه وضعی پیش می آید! هر یک نفراگر بخواهد صد تومان در خانه بگذارد، همین مقدار کم، شما در میان نوزده میلیون نفر حساب کنید و ببینید چه مبلغ عظیمی از جریان اقتصادی دور میماند و تا چه اندازه صدمه میزند! تمام پولها از بانک بیرون آمده و هیچ چیز در بانک نمیماند. پس همه کارها میخوابد. این مسأله را کوچک نشمارید و برگردید بهحسابتان نگاه کنید. پولهایی که بی جهت در خانه، درقلک یا در مغازه جمع کردهاید، بریزید در بانکها و حاصل این کار سازنده راببینید. البته دشمنان حساب دیگری میکنند. دشمنان، سرمایه دارهای مخالف،اگر رقم های عمده را بردارند، در گاو صندوق ها میگذارند. تعداد آنها محدود است و نمیتوانند ضربه بزنند. امّا ضربه را خُرده پولها میتوانند بزنند. شمااگر تصمیم بگیرید که هر چه پول دارید در بانک بگذارید و فقط به اندازه نیاز روزانه دستتان باشد، چرخ بزرگی را بهحرکت درآوردهاید. حتی پس اندازهای بچه ها اگر در بانک بماند، ممکن است بهحساب نیاید، امّا به سهم خودش کارساز است. چون بانک مال مسلمانهاست و مثل قدیم نیست که شما با آن قطع رابطه بکنید. این یک قدم عظیمی در رواج اقتصاد کشور است و دشمن ازاین طریق نمیتواند ضربه بزند. آن شایعهها دیگر مؤثر نیست، فقط یک عده معدودی تحت تأثیر قرار میگیرند.
در نهایت من این اطمینان را امروز از تریبون نماز جمعه می دهم و به عنوان رئیس مجلس و یک مسلمان که سیاست کشور را می داند میگویم، سیاست کشور ما این نیست که با بی قانونی و با شعار، با مردم برخورد بکنیم. هر جا که دیدید یک ارگانی، چه انقلابی و چه غیرانقلابی، چه اداری و چه غیر اداری،میخواهد برخورد غیرقانونی بکند، این دوست نیست، دشمن است. یا دوست نادان است که کار دشمن را میکند. بدون این اعتماد و بدون حکومت قانون یا اطمینان مردم نمی توان کشور را اداره کرد. با مردم باید برطبق قانون رفتار شود. حالا ممکن است قانون اشتباه باشد، این مهم نیست. قانونی که اشتباه شد، در عمل تجربه می کنند و قانون را اصلاح میکنند. اگر مردم مطمئن نباشند که برطبق قانون با آنها رفتار میشود، مردد میشوند. بهدادگاه میروند،نمی دانند چه حکمی صادر می شود، شهرداری احضارشان کرده نمی دانند چهحکمی در کار است، زمین دارند، میگویند نمیگذارند رویش کار بکنیم، کسی در دکانش برود، نگذارند کار بکند، دم گمرک میرود نمی داند چه کار بکند،...اگر این طور باشد، سنگ روی سنگ بند نمیشود و جامعه نمیتواند بهراه خودش برود. با شعار هم که نمیشود همیشه جامعه را اداره کرد. پس این توصیه را بپذیرید و اطمینان داشته باشید که امام گفته است و ما هم روی حرف امام می ایستیم که سال، سال قانون است. و سال آینده محکم تر ازامسال، سال قانون است و همیشه چنین خواهد شد."
منبع: http://hashemirafsanjani.ir/?type=dynamic&lang=1&id=3030
Saturday, November 13, 2010
Subscribe to:
Posts (Atom)